منطق شهید یک منطق دیگری است.مافوق منطق افراد عادی است،اینکه یک هاله ای از قدس دور کلمه((شهید))را گرفته برای همین است.واین است که این کلمه درمیان همه کلمات عظیم و فخیم ومقدس،وضع دیگری دارد.اگر بگویم قهرمان،مافوق قهرمان است،بگویم مصلح،مافوق مصلح است،هرچه بخواهم بگویم مافوق اینهاست.
((شهید))،((شهید))،کلمه دیگری جای این کلمه را هرگز نمی گیرد و نمی تواند بگیرد.(معلم شهید استاد مطهری)
یاران مهدی،مردانی هستند:پولاد دل،همه وجودشان(مملواز)یقین به خداست.مردانی سخت ترازسخرها؛اگر بر کوهها روی آورند آنها را ازجای برکنند درفش پیروزگر آنها برهرشهر وپایتختی روی نهد آنجا را به سقوط وادار سازد.گوئی آنان عقابان تیز چنگالند.که برمرکبها سوار شده اند.این شیر مردان پیروز وعقابان تیز چنگ،برای تبرک وفرخندگی،دست خویش به زین اسب امام می کشند وبدین سان تبرک می طیبند.آنان او را درمیان می گیرند وجان خویش را درجنگها،پناه او می سازند.وهرچه را اشاره کند با جان و دل انجام می دهند.این شیران اوژنان،به شب هنگام نخوابند.وزمزمه قران ومناجات خویش را چوزنبوران درهم اندازند وبا مراد به عبادت خدا باستند وبا سواران سوار بر مرکب باشند.آنانند راهبان شب وشیران روز وگوش به فرمان امام خویش،وچون مشعلهای فروزانند ودلهای منور آنان، بسان قندیل های نور درسینه آنان آویخته است.این مردان تنها از خدا می ترسند،صدای فریاد ((لااله الاالله))و((الله اکبر))آنان بلند است.همواره درآرزوی شهادت وکشته شدن در راه خدایند.شعارشان((یا لثارت الحسین))است.( پیامد به طلب خون حسین.ع.)،
و یاران او به هر سو رو آورند ترس از آنان،پیشاپیش در دل مردمان(ستمکاران)افتد(و تاب مقاومت از همه بگیرد).این خداجویان،سبکبال به سوی خدای خویش روی می آورند وخدا به دست آنان امام حق را یاری میکند.
(((باشد که ما هم در رکاب امام زمان(عج)باشیم، برای سلامتیش صلوات)))
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چو آینه خو کرده حیرانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی ومستی
عمری است پشیمان زپشیمانی خویشم
لب باز نکردم به خروشی فغانی
من محرم راز دل طوفانی خویشم
از شوق شکر خند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان ز گرانجانی خویشم
هر چند ((امین)) بسته دنیا نیم اما
دلبسته (( یاران خراسانی)) خویشم
شعری از مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ