جمعه 98 تیر 28 , ساعت 5:18 عصر
به نام صاحب سلام
مادر ای زیباترین معنای زندگی ام
در طاقچه دلم خاطرت را قاب عکسی می کنم
تا غم دوریت را از یاد نبرم
تویی پناه گریه های کودکی ام
دوران خوشی چه زود می گذرد!
گویی این دنیا برای ماندن آفریده نشده است؟
و خوبان را زود از درخت زندگی می چیند!
چشمانم از فراقت چشمه ای روان شده است.
و به عقلم سپرده ام دوریت را
صبر پیشه کند....
حال مانده ام با این دل بیچاره؛
چگونه دلم هوایت نکند؟
گریه های کودکی ام را
با شیرینی محبت، آرام می کردی
و با قطره قطره وجودت دنیای مرا می ساختی
ای که خدا بهشت را زیر پایت انداخته
به یادت هستم تا نفس می کشم.
علیرضا عبدی
نوشته شده توسط علیرضا عبدی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ