سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 87 آذر 25 , ساعت 8:5 عصر

به نام صاحب سلام

سلام.مثل پرنده ای با پرانی سیاه و کمی سفید برسراپرده عشق در حال پروازم.

من تشنه حقیقتم؟؟؟.عشق را در بازار خریده ام تا در این سفر روحانی تنها نباشم.

ویژه ای می گوید برای رسیدن به هدف (ببخشید حقیقت) باید صراط مستقیم را پیشه کرد.

من دنبال اینم که  از فراسوی زمان» در گذر کلام»از صاحب سلام، سوال خود را بپرسم!

راستی شما می دانید چطور می شود انسانی سیم خاردار را در آغوش بگیرد تا همرزمانش از روی او بگذرند؟

مگر می شود برای رسیدن به باورها از جان گذشت؟

می خوام بدانم چگونه می شود انسان فرشته ای را به گدائی خود مهمان کند؟

علیرضا عبدی املشی

 

 

  



لیست کل یادداشت های این وبلاگ